1. یکی از فضلا که چند سالی در محضر علامه درس خوانده میگوید: «عازم بیتالله الحرام بودم، برای خداحافظی خدمت علامه رفتم و گفتم نصیحتی بفرمایید که توشه راهم باشد. این آیه را قرائت فرمودند: «فاذکرونی اذکرکم: به یادم باشید تا به یادتان باشم.» بعد افزودند: «به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد. اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی مییابد و اگر در کاری ماند، نمیگذارد عاجز شود و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد، خدایی که دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه، البته به یاد انسان خواهد بود.»
2. استاد امجد میگوید: هرگاه از ایشان میپرسیدم: «چگونه قرآن بخوانیم؟» میفرمود: «توجه داشته باشید که کلامالله است.» در اینجا مناسب است به دو روایت اشاره شود که اگر معنای ژرف و خاص «تجلی» را بدانیم و التفات داشته باشیم که کلام از متکلم جدا نیست، آن دو را جامعترین روایت در معرفی قرآن خواهیم دانست: حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «فتجلی سبحانه لهم فی کتابه من غیر أن یکونوا رأوه بما أراهم من قدرته: پس خداوند سبحان، در کتابش (قرآن) بر بندگان، بی آنکه [ بتوانند] او را ببینند، تجلی کرد به آنچه از توانایی اش به آنان نشان داد.» حضرت صادق علیهالسلام فرمود: «لقد تجلیالله لخلقه فی کلامه ولکنهم لایبصرون: خداوند در سخن خویش (قرآن) بر آفریدگان خود تجلی کرده، اما آنان او را نمیبینند.»
3. نجمه السادات طباطبایی (فرزند علامه) از قول پدر میگوید: «بشر باید عاطفه داشته باشد. کسی که عاطفه ندارد، یعنی با قرآن دوست نیست! ما هر چه داریم، از اهل بیت پیامبر علیهمالسلام داریم. . . ما همه آبروی خود را از محمّد و آل محمّد علیهمالسلام کسب کردهایم.»
4. استاد امجد: شخصی به مرحوم علامه عرض کرد: «با این پدر و مادرهای پرتوقع چه کنیم؟» فرمودند: «غیبت پدر و مادرها را نکنید!»
5. علامه میفرمود: «در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید که این 24 ساعت چگونه بر شما گذشته. اهل محاسبه باشید. همانطور که یک بازرگان، یک کاسب، دخل و خرج خود و صادرات و وارداتش را حساب میکند، ببینید در شبانه روزی که بر شما گذشته، چه چیزی اندوختهاید، چه گفتهاید، یک یک رفتار و گفتارتان را حساب برسید، از نادرستیها استغفار کنید و سعی کنید تکرار نشود، و برای آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاکم عقل بود، خدا را شاکر باشید تا به تدریج برای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملکه بشود.»
6. آیتالله استاد حسنزاده آملی: یکی از کلمات قصار علامه طباطبایی این بود که: «ما کاری مهمتر از خودسازی نداریم.» البته این نه به این معناست که انسان همه کارها و وظایفش را کنار بگذارد و برود یک گوشهای مشغول خودسازی شود، بلکه خودسازی اصلی در اجتماع بودن و به وظایف خود عمل کردن و گناه نکردن است.
7. علامه طباطبایی: «تخم سعادت، مراقبت است. مراقبت یعنی کشیک نفس کشیدن؛یعنی حریم دل را پاسبانی کردن. یعنی سر را از تصرفات شیطانی حفظ داشتن. پاسبان حرم دل بودن. این تخم سعادت را باید در مزرعه دل کاشت و بعد به اعمال صالحه و آداب و دستورات قرآنی، این نهال سعادت را پروراند. بزرگترین و مهمترین کاری که در عالم داریم و هیچ کاری از اطوار و شئون زندگی ما مهمتر از آن نیست، این است که خودمان را درست بسازیم.»
8. علامه میفرمود: «بزرگترین (و سخت ترین) ریاضتها، همین دینداری است.»در روایتی از حضرت امیر علیه السلام هست که میفرماید: «الشریعه ریاضه النفس: آیین اسلام و احکام آن، ریاضت و ورزیدگی نفس میآورد.»
9. آیتالله حسن زاده به نقل از علامه میفرمود: «ما سرانجام هر چه را در خارج میجستیم، در درون یافتیم.»
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی، که تویی
10. علامه طباطبایی: «هنگامی که حقایق برای سالک کشف میشوند، به صورتهایی رخ مینمایند و در ابتدای امر، تمثلات رعد و برق و لرزه و مانند اینها روی میدهد ودر این حال کشف مثالها و صورتهایی پیش میآیند و انسان، موفق به زیارت جمال مبارک رسول اکرم و امامان علیهمالسلام میشود. . .»
11. ایشان میفرمود: «عناوین دنیوی، اگر وفا و دوام داشته باشند، تا لب گورند و نوعاً هم، بی وفا هستند، بعد از آن مائیم و ابدِ ما.»
12. استاد حسن زاده آملی نقل میکردند: خداوند درجات ایشان را متعالی بفرماید که لفظ «ابد» را بسیار بر زبان میآورد و در مجالس خویش چه بسا این جمله کوتاه و سنگین و وزین را به ما القا میفرمود که: «ما ابد در پیش داریم. هستیم که هستیم.» انما تنتقلون من دارالی دار؛انسان از بین رفتنی نیست، باقی و برقرار است، منتها به یک معنی لباس عوض میکند و به یک معنی، جا عوض میکند.
13. آیتالله مصباح: «آقایی در قم بود که آلبومی از عکس همه بزرگان و علما درست کرده بود. از هر یک از علما و مراجع عکسی همراه با امضایی تهیه کرده بود. از من خواستند که عکسی هم از علامه برایش بگیرم. . . مرحوم علامه عکسی از خودشان را دادند و پشت آن، این شعر حافظ را نوشتند:
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
نقطه عشق نمودم به توهان! سهل مکن
ورنه تا بنگری از دایره بیرون باشی
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کِی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
14. استاد امجد از قول علامه میگوید: «اگر یک کاه برداری، در همه عالم(هستی) اثر میگذارد! «پس گناه کردن چه اثری بر هستی میگذارد؟»
15. استاد فاطمی نیا به نقل از علامه میفرمود: «گاهی یک عصبانیت، بیست سال انسان را به عقب میاندازد.»
16. حجت الاسلام سید احمد فاطمی: در اوایل طلبگی، روزی مرحوم علامه به حجرهام تشریف آوردند و فرمودند: «به ظاهر در اینجا غیبت شده است!» گفتم: «بله؛پیش از آمدن شما، چند نفر که درسشان از من بالاتر بود، اینجا بودند و غیبت کسی را کردند.» فرمودند: «باید میگفتی از اینجا بروند، این حجره دیگر برای درس خواندن مناسب نیست؛اتاق خود را عوض کن.»
17. میفرمود: «درس اخلاق، گفتنی نیست، عمل است.»
18. علامه هر شب جمعه به زیارت اهل قبور میرفت و معتقد بود: «رفتن به قبرستان در سازندگی انسان مؤثر است.»
19. استاد حسن زاده آملی: وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی، تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، فرمود: «دعای سحر حضرت امام باقر علیهالسلام را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست. اگر بهشت شیرین است، بهشتآفرین شیرینتر است.»
20. استاد علی احمدی: وقتی دروس سطح را خدمت علامه طباطبایی تمام کردم، از ایشان پرسیدم: «فلسفه بخوانم یا نه؟ فرمود: «اگر میخواهی بخوانی [ تا جایی که] صاحب نظر شوی، بخوان؛و اگر حوصله نداری و صرفاً میخواهی چند اصطلاح را یاد بگیری، نخوان.»
21. حجتالاسلام قرائتی: روزی در مسیر راه به علامه طباطبائی برخوردم. خواستم مرا نصیحت کند؛فرمود: «بحارالانوار را زیاد مطالعه کنید و از روایتهای آن ساده نگذرید.»
22. حجت الاسلام ضرابی: علامه میفرمود: «هرج و مرج علمی شده و هر کس دست به قلم برده و. . .»؛لذا به این جانب سفارش میفرمود: «تا خوب پخته نشدید، دست به قلم نبرید و کتاب به جامعه عرضه نکنید.»
23. جوانی در نامهای به علامه نوشت: «جوانی هستم 22 ساله، در محیط و شرایطی زندگی میکنم که هوای نفس و آمال بر من تسلط فراوان دارد و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب باز ماندنم از حرکت به سویالله شدهاند. به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند، بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ نصیحت نمیخواهم، بلکه دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم.»
در پاسخ نوشتند: «برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در نامه مرقوم داشتهاید، لازم است همتی برآورده و توبهای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که هنگام صبح از خواب بیدار میشوید، قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش میآید، رضای خدا را مراعات خواهم نمود. آن وقت در سر هر کاری که میخواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت؛به طوری که اگر نفع اخروی نبود، انجام نخواهید داد و وقت خواب چهار پنج دقیقه در کارهایی که روز انجام دادهاید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید.
هر کدام مطابق رضای خدای انجام یافته، شکر بکنید و هر کدام تخلف شده، استغفار. این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش گرچه در ابتدا سخت است و در ذائقه نفس تلخ، ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبّحات (حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن) را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید و پس از 20 روز، حالات خود را برای بنده بنویسید. انشاءالله موفق خواهید بود.
? منبع: روزنامه - اطلاعات - تاریخ شمسی نشر 29/8/1389
موضوع مطلب :